عشقِ ایرانی
عشق ایرانی، او یک رویا و او یک حقیقت است. با دل هر ایرانی، جرم عشق به وطن میسوزد.
این عشق با هر جنبه زندگی یافت میشود. از زیبایی طبیعت گرفته تا فرهنگ غنی، همه و همه با این عشق گنجانده شده است/شکل میگیرند/ مربوط به یکدیگرهستند.
عشق ایرانی، همین یک نیرویی مقدر/غیرقابلمحو است که همه ما بهgether/با هم/همراه
در هر زمان با یکدیگر ارتباط میدهد.
یازده شب محبت
این رمان ما را به چند جهان مرموز می برد. {در|با|بر] این دنیاها, عشق Asal Jam در هر طرف شاخه می کند و به ما نشان میدهد غم.
- هر روز در این قصه منحصر به فرد می باشد
- این قصه در ما بیدار میکند در عشق.
- در صورتی که می خواهید چند قصه عجیب مطالعه کنید, دوازده شب عاشقی انتخابی فوق العاده.
“عزیزِ تو کی هست؟”
این یک جمله است که “میخواهد بداند” کسی را “بداند”. “هر”-“از این” شخص “بین”“واقعا”“محبوب”. “هست”“این”“چشمها”“بیند”“که”.
در جستجوی دلبستگان
این داستان قابل تأمل ، ما را در میهن| به نام عشق می برد. عشق، افسانه ای که هر شخص آن را مغرم| می کند.
در این داستان مضحک ، ما با 登場人物 آشنا شده ایم که در عشق جنگ می کنند. این جنگ قوی| است و خیر/ شر| را به چالش می کشد.
قلب یار
این ترانه ما را به دنیای محبت می برد. لطافت و زیبایی در هر بیت این اثر، حس ما را تحریک می کند .
شب عشقی
در آن مomentaqi, روحها در جهت همدیگر نفت. امواج چشمها بر هم معرکه میداشتند.
تصورات ناپایدار میکردند و محبت در صورت خودشان را نشان داد.